Roya: When I came in, you were reading a book. What was it?
رؤیا : وقتی وارد شدم تو داشتی یک کتاب می خواندی؟ چی بود؟
Mahsa: I was reading a book about famous Iranian scientists.
مهسا: داشتم کتابی در مورد دانشمندان سرشناس ایرانی می خواندم.
Roya: But such books are not very interesting.
رؤیا : اما چنین کتاب هایی خیلی جالب نیستند.
Mahsa: At first I had the same idea, believe me!
مهسا: اولش من هم همین عقیده را داشتم. باور کن.
Roya: Did you find it useful?
رؤیا : آیا آن را مفید یافتی؟
Mahsa: Oh yes. Actually I learned many interesting things about our scientists’ lives.
مهسا: بله. در واقع چیزهای بسیار جالبی درباره زندگی دانشمندانمان آموختم.
Roya: Like what?
رؤیا: مثل چی؟
Mahsa: For example Razi taught medicine to many young people while he was working in Ray Hospital. Or Nasireddin Toosi built Maragheh Observatory when he was studying the planets.
مهسا: برای مثال رازی داروسازی را زمانی که در بیمارستان ری کار می کرد به بسیاری از جوانان آموخت. یا نصیرالدین طوسی (که) وقتی داشت روی سیارات مطالعه می کرد رصدخانه مراغه را بنا کرد.
Roya: Cool! What was the name of the book?
رؤیا: آرام باش. نام کتاب چه بود؟
Mahsa: Famous Iranian Scientists.
مهسا: دانشمندان معروف ایرانی